در سفر اربعين، يكي از همراهان ما دچار يبوست شده بود. هر چند از قبل سعي مـي كـرديم بـا مصـرف آلـو و انجيـر از وقـوع چنـين اتفاقـاتي پيشگيري كنيم، اما اين موارد در چنين مسافرت هايي به دليـل اصـطلاحاً آب به آب شدن، امري طبيعي است.
من ديدم اين بنده خدا خيلـي اذيـت مي شود، بعد از اذان مغرب كه در موكبي براي استراحت رفتيم، مـن روي كف دست و پاي اين دوستم نيم سـاعت ماسـاژ رفلكسـولوژي انجـام دادم. بعد هم رفتم شام بگيرم و زماني كه برگشتم، ديدم كه انگـار رنـگ و روي دوستم باز شده، خندان پيش من آمد و گفت، خدا خيرت بـده، چـي كـار كردي، شكمم بالاخره كار كرد! اين خاطره را هيچ وقت فراموش نمي كنم. تازه آنجا بـود كـه اهميـت ماساژ رفلكسولوژي را فهميدم.
از آن وقت به بعد هميشـه در نسـخه هـاي رفع يبوست، توصيه مي كنم مثل بازي لي لي حوضك كه روي دست بچه ها انجام مي شود، كف دست را با كمي فشار در جهت عقربه هـاي سـاعت ماساژ دهند.
خيلي ها از اين روش جواب گرفتند.